ريوار باراني
بازهم يك جنگ، جنگی تن به تنکشمکش افتاده در من های من
کشت وکشتاریست امشب در تنم
بدترین تصویرجنگ امشب، منم
من كيم من؟ اين منم يا آن منم؟
یا دو من لج کرده با هم در تنم؟
یک من از سرکشترین چنگیزها
با من ي از لش ترین پرهیزها
یک فرشته در دلم آبستن است
یک هیولا در تنم شکل من است
آن طرف پرهیز ها در اختناق
این طرف چنگیزهاي قلچماق
در من از من میکُشد اسکندرم
من منم را میکشد در پیکرم
يك منم؛ تیمور با قداره اش
نيم ديگر؛ لنگه پای پاره اش
یک من ي از پاپتیها پشت من
باز دارد میشود در مشت من
پاپتیها لشگری پرهیزی اند
ثروتی در بستر بیچیزی اند
يعني از من با خودم من ساخته؟
یا فقط تندیسی از من ساخته؟
يعني از بالا برای اصطکاک
آسمان را رنده کرده روی خاک؟
اصطکاک انداخته در دست ها
تا فقط گرما بگیرد شصت ها؟
نيم من اي نيمه ي استبرقم
با مني در کاسبرگ زنبقم
نیم ِ من ! تندیس سیمرغ مني
جوجه اي از تخم ِ سیمرغ مني
لج نكن ! من با خودم هم نيستم
كاش مي دانست من، من كيستم
نیم من ای نیمه ی پنهانی ام
دست بردار از سر طوفانی ام
يا بيا در واژگونی های من
با بمان در اندرونی های من
چند بيت ديگر از مثنوي ابرانه ... ... ريوار باراني
استبرق گياهي گلدار و دو لپه اي است
زنبق : گلي زيباست كه در خاکهای خنثی رشد می كند یونانیان باستان، زنبق را در کنار مزار مردگان میکاشتند و نقشهایی از آن را روی سنگ قبر تازه گذشتگان خود ترسیم میکردند. پادشاهان یونانی با گلهای زیبای زنبق تاج خود را زینت بخشیده و شاخههای بریده آن را به یکدیگر هدیه میدادند
سیمُرغ نام یک مرغٔ اسطوره ای-افسانهای ایرانی است. در داستانهای شاهنامه چايش قله ي قاف است. دانا و خردمند است و به رازهای نهان آگاه است ولي در اين مثنوي اشاره به سيمرغ و سي مرغ منطق الطیر عطار است.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen