Dienstag, 25. Dezember 2012

تذکره العشاق Masoud Samimi

کاسه سفالین نقش دار - دورهٔ سلجوقی



جمعی از مریدان، شیخ را عرض کردند:

مارا از عشق فرما که چه باشد؟

فرمود:
در مثال چون رَسَنی باشد نادیدنی و به ظرافت چون هوا باشد، و چون در ما درآید همچون کوه شویم با چشمه‌های سرشار و زلال و کشتزارهای زاینده و گله‌های بیقرار و گویی زندگی را پایانی نیست. و چون در ما فرو میرد، کویری شویم بی حاصل با شورابی تلخ و بادهایی سوزنده و چه بر زمین باشیم یا زیر خاک گویی مرده‌ایم به صد سال.....

گفتند: یا شیخ، کوتاهتر توانی گفت؟

فرمود:
بسیاران به صد زبان وی را سرایند و خواهند. اما به هر سرای در نیاید، که چون مهرویان پُر خواهان، خود گزیند سرای را. به هر سرای آراسته و پالوده از تکلف راغب‌تر. پس در طلبش بسی کارها باید شود در تن و در جان، تا وی اندرآید یا نیاید....

گفتند: و کوتاهتر...؟

چشمان شیخ نمناک شد.... فرمود:

چـون دَرآیـد، کوهـی شـوی بَـرز

چون سَرآیـد، کاهی شـوی هَرز

(م ـ صمیمی)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen