foto from Wikipedia |
foto from Wikipedia |
foto from Wikipedia |
foto from Wikipedia |
foto from Wikipedia |
foto from Wikipedia: میدان بهارستان |
عباس اسکندری، نماینده همدان در مجلس شورای ملی (دوره دوازدهم) در سخنرانی خود در جلسه علنی پنجم بهمن ۱۳۲۷ مجلس شورا، خواهان لغو قرارداد سال ۱۳۱۲ ایران و انگلیس درباره نفت جنوب شد و گفت: دولت باید صنعت نفت را ملی کند و استخراج آن را خود به دست گیرد. سخنان اسکندری دربارهٔ قرارداد دارسی و تمدید آن در دوره رضا شاه، سبب شد سید حسن تقیزاده، نماینده تبریز در مجلس پانزدهم و وزیر دارایی دولت مخبر السلطنه هدایت در سال ۱۳۱۲، به پا خیزد و از اوضاع و احوالی که قرارداد مزبور در آن به امضا رسیده، سخن بگوید و از چگونگی آن پرده برداری کند.تقیزاده در سخنان خود گفت که وی و دیگر کسانی که با تمدید مدت امتیاز دارسی (به مدت سی سال دیگر) مخالف بودند، در برابر اراده حکم مطلق آن عهد (رضا شاه) هیچ مقاومتی نمیتوانستند بکنند، چرا که نه مقدور بود و نه مفید. او تاکید کرد من شخصا هیچ وقت راضی به تمدید مدت قرارداد نبودم و دیگران هم نبودند و اگر قصوری در این کار یا اشتباهی بوده، تقصیر علت فعل (تقیزاده) نبوده، بلکه تقصیر فاعل (رضا شاه) بود که بدبختانه اشتباهی کرد و نتوانست برگردد. او خود هم راضی به تمدید مدت نبود.
پس از سخنرانی تقیزاده، سراسر کشور و بویژه دانشگاه، عرصه گفتگو درباره نفت شد و اغلب از آن سخن میگفتند. افکار عمومی، سخنان تقیزاده را دلیلی بر غیر قانونی بودن قرارداد ۱۳۱۲ میدانست و در پی راهی بود تا موضوع نفت را به نفع ایران حل و فصل کند. در این میان دانشجویان دانشگاه-- که از ماههای آغازین سال ۱۳۲۷، به شدت سیاسی شده بودند، بر آن شدند تا تظاهرات بزرگ و پر شوری دربارهٔ نفت بر پا کنند. بدین منظور هماهنگیهای لازم به انجام رسید و دانشجویان دانشکدههای مختلف، نمایندگانی از میان خود برگزیدند تا کار تهیه شعارها، پارچه نویسی و دیگر تمهیدات لازم را به انجام رسانند. بدین ترتیب صبح چهاردهم بهمن ۱۳۲۷، دانشجویان دانشگاه تهران در صفی طولانی از دانشگاه به حرکت درآمدند و پس از تظاهرات دسته جمعی، خود را به میدان بهارستان رساندند. دانشجویان در شعارها و قطعنامه خود، خواستار الغای امتیاز نفت جنوب و تعطیل بانک شاهی شدند.
فردای آن روز، شاه جوان، در مراسم سالگرد افتتاح دانشگاه تهران به ضرب گلوله اسلحه ناصر فخر آرایی-- که ظاهراً خبرنگار روزنامه پرچم اسلام بود و گفته میشد عضو حزب توده است -- مجروح و روانه بیمارستان شد. پس از فرونشستن تب و تاب ارهاب (ترور) شاه که یک چند اوضاع سیاسی ایران را با دگرگونیهایی ناگهانی رو به رو کرد، دوباره کشور متوجه نفت و دعاوی حقوقی آن با انگلستان شد. در این باره، عباسقلی گلشاییان وزیر دارایی دولت محمد ساعد به همراه نویل گس، فرستاده شرکت نفت انگلیس و ایران، لایحه موسوم به "لایحه الحاقی گس --گلشاییان" را تهیه و تنظیم کردند. در این لایحه تا حدودی به خواستههای ایران توجه شده بود، ولی تسلط استعماری شرکت نفت بر منابع نفتی ایران، همچنان پابرجا بود. لایحه الحاقی در بیست و هشتم تیر ۱۳۲۸، در واپسین روزهای عمر مجلس پانزدهم به نمایندگان ملت ارائه شد. از اول مرداد بحث درباره این لایحه - که ظاهراً دولت هم قلبا علاقهای به تصویب آن نداشت و تحت فشار انگلستان به آن تن داده بود - آغاز شد و تا پایان عمر مجلس پانزدهم ادامه یافت, بی آنکه تصمیمی درباره آن گرفته شود. تصویب نشدن لایه الحاقی، بیش تر برای آن بود که نمایندگان اقلیت بویژه مظفر بقائی و حسین مکی با سخنرانی و وقت گذرانی مانع تصویب لایحه شدند. موفقیت اقلیت مجلس تا حد زیادی مرهون پشتیبانی مردم، گروههای ذی نفوذ و مطبوعات بود. در این حال دانشجویان به همراه بازاریان فعال در صحنه مبارزه حاضر بودند و با بر پایی تظاهرات گسترده، از اقلیت مجلس حمایت میکردند. با پایان یافتن عمر مجلس پانزدهم و شروع فعالیتهای انتخاباتی مجلس شانزدهم، مکی و بقائی، از دکتر مصدق خواستند که از بازنشستگی سیاسی دست بردارد و رهبری نهضت ملی را به دست گیرد.
در بیست و دوم مهر ۱۳۲۸، تعداد زیادی از مردم به سردستگی دکتر مصدق عازم کاخ مرمر شدند تا در دربار متحصن شوند. آنان ضمن انتشار بیانیهای در اعتراض به تقلبات انتخاباتی دولت در انتخابات مجلس شانزدهم، خواهان الغای آن انتخابات شدند.
در پی گفتگوی دکتر مصدق با عبدالحسین هژبر، وزیر دربار، قرار شد مصدق و نوزده نفر از همراهان او در محوطه کاخ متحصن شوند و عریضه آنان را شخص هژبر به نظر شاه برساند. این گروه بعد ها، هسته اولیه و مرکزی جبهه ملی ایران را تشکیل دادند. تحصن مصدق و یارانش بدون گرفتن نتیجهای اساسی در بیست و ششم مهر پایان یافت. اما کم تر از یک ماه بعد در بیست و یکم آبان جبهه ملی رسما به رهبری دکتر مصدق تشکیل شد. از آن پس مبارزه بر ضد شرکت نفت به صورت سازمان یافته ادامه یافت و طنین شعار ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور پیچید. همچنین جنبش دانشجویی نیز بیش از پیش فعال شد و شمار زیادی از دانشجویان به جبهه ملی پیوستند. در مقابل این دانشجویان، سازمان دانشجویان تهران - که وابسته به حزب توده بود - وارد میدان شد و بر خلاف شعار ملی کردن صنعت نفت، شعار الغای قرارداد نفت جنوب را سرداد. هواداران این سازمان در ساعت ۵ بعداز ظهر بیست و دوم آذر ۱۳۲۹، نخستین گردهمایی بزرگ خود را با موفقیت برگزار کردند. در پایان گردهمایی، قطعنامهای خوانده شد که مواد زیر را در بر داشت
۱-- الغای بدون قید و شرط امتیاز نامه ننگین و ظالمانه نفت جنوب
۲-- واگذاری منابع نفتی ایران و مؤسساتی که به بهای خون افراد ملت ایران ساخته شدند
۳-- رسیدگی به حساب گذشته شرکت نفت
۴-- نابودی تمام آثار و عوارض ناشی از حکومت شرکت نفت و رعایت حاکمیت سیاسی و اقتصادی ملت ایران
در سوم دی گردهمایی و تظاهرات دیگری در محوطه باشگاه دانشگاه برپا شد و قطعنامه دیگری به تصویب رسید که در آن نیز الغای بدون قید و شرط کلیه قراردادهای شرکت نفت و واگذاری همه تاسیسات نفتی به ملت ایران درخواست شده بود.
در گیر و دار تظاهرات دانشجویی، سازمان دانشجویان دانشکده حقوق، که نخستین سازمان دانشجویی غیر تودهای به شمار میرفت، تشکیل شد و با برپایی جلسه سخنرانی در سالن دانشکده حقوق فعالیت خود را آغاز کرد. سخنران اصلی، دکتر کریم سنجابی استاد دانشگاه حقوق بود که در باره ملی شدن صنعت نفت سخن گفت. اقدام بعدی برپایی تظاهرات در بهمن ۱۳۲۹، به منظور پشتیبانی از نمایندگان جبهه ملی در مجلس و تایید شعار ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور بود. چند روز پس از این تظاهرات، سازمان دانشجویان نیز به رغم تردیدهایی که در میان دانشجویان تودهای بار سر درستی شعار الغای قرارداد نفت به وجود آمده بود و بار سر آن بحث میشد، به حمایت از شعار مزبور، راهپیمایی و تظاهرات دیگری ترتیب داد و بار دیگر مخالفت خود را با شعار ملی کردن نفت ابراز داشت.
در این میان، انجمن اسلامی دانشجویان که با حمایت و راهنمایی مهندس مهدی بازرگان، رئیس و استاد دانشکده فنی و همچنین آیت الله سید محمود طالقانی حمایت و راهنمایی میشد، فعالیت خود را شدیدتر کرد و در تمام فعالیتها و تظاهرات عمومی دانشجویان که به منظور پشتیبانی از جبهه ملی و شعار ملی کردن صنعت نفت برپا میشد - فعالانه شرکت میکرد و در برابر فعالیتهای طرفداران حزب توده با دیگر دانشجویان صف واحدی را تشکیل میداد.
با تشکیل سازمان دانشجویان و جوانان مبارز وابسته به جبهه ملی، جنبش دانشجویی که دانش آموزان دبیرستانها نیز به آن پیوسته بودند اوج گرفت و همراه دیگر گروهها برای پیروزی نهضت ملی ایران به کوشش پرداخت.
سند شمار ۱
دانشگاه تهران، آذرماه ۱۳۲۹
جناب آقای نخست وزیر برای استحضار خاطر عالی جریاناتی را که در این چند روز در دانشگاه اتفاق افتاده است، ذیلا به عرض میرساند.
در روز ۱۰/۹ / ۲۹ عدهای از دانشجویان اخلالگر که سازمان دانشجویان دانشگاه تهران غیر قانونی تشکیل دادهاند، در تالار مرکزی دانشکده پزشکی اجتماع نموده، مانع تدریس شدند و دو نفر از مستخدمین دانشکده را نیز بشدت مضروب ساخته و به فریاد و هورا و کف زدن پرداخته، کلیه جریان تحصیلی دانشکده را مختل ساختند. امر قابل ملاحظه اینکه در میان دانشجویان ، عدهای از عناصر مشکول و منتسب به حزب منحله توده بودهاند. از جمله شخصی به نام رضوی که از قرار معلوم جزو پنجاه و سه نفر محبوسین بوده است. موضوع تحت شمار ۱۴۶ م به شهربانی کل کشور اطلاع داده شد. ضمنا دانشجویان دانشکده مزبور بیانیهای که در آن تجدید امتحان از مردودین و معافیت از حقوق سالیانه و شناسایی دانشگاه سازمان غیر قانونی آنها را خواسته بودند، منتشر ساختند. دو روز بعد در دانشکده حقوق ضمن انتخاب نماینده برای انجمن ورزشی آن دانشکده، نزاعی میان چند نفر از دانشجویان اتفاق افتاده که با نصایح اینجانب فورا به غائله خاتمه داده شد، در روز سه شنبه ۲۱ آذر، اعلامیههایی از طرف دانشجویان ضمن سخنرانی آقای دکتر حسن افشار، استاد و معاون دانشکده حقوق راجع به سازمان ملل متحد مبنی بر دعوت به میتینگی راجع به نفت که روز چهارشنبه ۲۲ آذر ساعت ۵ بعدازظهر در باشگاه داده خواهد شد و راجع به نفت در خفا منتشر شد و به اداره کل دبیرخانه دانشگاه به محض وصول اوراق، مراتب را ضمن نامه شماره ۱۴۵ م مورخ ۲۱/۹/۲۹ به شهربانی کل کشور اعلام داشت و فردای آن روز، یعنی چهارشنبه ۲۲/۹/۲۹ شورای دانشگاه را تشکیل و مراتب را گزارش داد. شورای دانشگاه بنا بر شیوه معمولی خود، به روسای دانشکدهها ماموریت داد که به نحو مقتضی از راه مسالمت آمیز دانشجویان را به تعهدی که راجع به عدم دخالت در سیاست است، اشنا ساخته، با نصیحت آنان را از دخالت در امور سیاسی در محوطه دانشگاه و جلوگیری از میتینگ وادار سازند. ضمنا مدیر کل دبیرخانه را برای اطلاع از نظر و اقداماتی که شهربانی کل کشور در این خصوص میخواهند بنمایند، به آنجا فرستاد. مقارن ظهر از دانشکده حقوق اطلاع رسید که یک نارنجک در آن دانشکده منفجر شده است. بلافاصله مراتب به شهربانی اطلاع داده شد و آقایان روسای کارآگاهی و آگاهی و رئیس کلانتری ناحیه و چند نفر دیگر از آقایان روسای شهربانی به محل واقعه حاضر و تحقیقات لازمه را نمودند و چند نفر از دانشجویان و یک نفر مستخدم را که مظنون بودند برای تحقیقات به شهربانی بردند. ضمنا در همان جا برای تعیین تکلیف و روش اتخاذی برای بعدازظهر مذاکراتی به عمل آمد. اینجانب معتقد بودم که باید دانشکدهها تعطیل و درهای دانشگاه بسته شود، ولی آقایان افسران شهربانی به عنوان اینکه اگر امروز دانشگاه تعطیل شود، فردا ممکن است این اجتماع صورت بگیرد، تصمیم گرفتند عدهای نیروی پلیس در خارج از محوطه دانشگاه مراقب باشند که اگر از خارج، غیر دانشگاهی بخواهد وارد شود، ممانعت به عمل آورند و در داخل هم به وسایل مقتضی برای جلوگیری از هرج و مرج و اغتشاش اقدام نمایند. ساعت ۵ بعدازظهر در برابر باشگاه، عدهای از دانشجویان در حدود سیصد نفر ازدحام و در روی پردهای هم به خط درشت نوشته بودند که ما الغای قرارداد (۱۳۱۲) و ملی شدن نفت را خواهانیم. طبق صورتی که ذیلا خاطرنشان مینماید، محصلین یکی پس از دیگری در مقابل بلندگویی که خودشان از خارج آورده بودند، راجع به نفت و عملیات شرکت نفت و الغای قرارداد آن، ضمنا از فرانکو و جنگ کره و سو سیاست بعضی از اعضای دولت، خطابههای غرابی ایراد کردند که اغلب با کف زدن و هورا کشیدن توام میشد. در این میان تا مدتی به واسط هیاهوی جمعی، کار ایراد خطابه دچار وقفه شده و حتی منجر به زد و خورد جزیی هم گردید. ساعت ۸ شب محصلین از دانشگاه خارج و آرامش برقرار گردید. برای مزید اطلاع، گزارشهای محرمانه دانشکده پزشکی و گزارش دبیرخانه به شهربانی کل کشور و اسامی دانشجویانی را که سخنرانی کرده و یا مصدر امور بودند، به ضمیمه تقدیم میدارد. در خاتمه به عرض میرساند که این دانشجویان، آقایان علی قالیبافان، خانخانان رسولی، سهراب غفاری و ملک منصور نویان، در سال گذشته طبق رای شورای دانشگاه به اخراج دائمی محکوم بودند.، ولی بعدا به مناسبت وساطت مجلس شورای ملی و دولت وقت و معذرتی که دانشجویان خواسته بودند، الغا و یا اجرای رای سابق منوط به تعارض رفتار آینده آنان گردید. چون دانشجویان مذکور طبق گزارش دانشکده پزشکی، دست از تشبث و اقدامات برنداشتند و مجددا به حرکت سال گذشته خود ادامه داده و در کلیه جریانات اخیر، محرک و مسبب و سهیم بودند، لذا رای سابق دانشگاه درباره آنها قابل اجرا میباشد. مشخصات دانشجویان نامبرده به تفصیل از سال گذشته در شهربانی کل کشور موجود است.
معاون دانشگاه تهران - دکتر (عبدالحمید) زنگنه
ورود به دفتر نخست وزیر، ۲۳ آذر ۲۹
سند
وزارت کشور، شهربانی کل کشور، شماره ۶ - ۲۹/۱۰/۳۷۰۶۵
جناب آقای نخست وزیر! عطف به مرقومه شماره ۱۳/۴ - ۱۳۲۹/۱۰/۳۹۳۳ موقعی که این بنده با نماینده وزارت فرهنگ حضور محترم بودیم، نماینده وزارت فرهنگ به عرض رسانید که روسای دبیرستانها از ریختن و زدن و شکستن درب اماکن و از سوه رفتار و اعمالی که به آنها شده، شاکی بود و بنده یک چنین عرضی را ننموده ام. به اضافه قبلا خود این بنده گزارشی تقدیم نموده بودم که فردا میتینگ دانش آموزان است و در اثر اطلاع از آن، هم به قسمت پلیس انتظامی دستور کافی داده شده بود که عده زیادی پاسبان در تمام طول خط سیر آنها و درب مجلس و اطراف آن گمارده و برای نزدیک درب دبیرستانهای مورد نظر هم به تناسب اهمیت هر یک از آنها، از سه الی پنج نفر پاسبان مامور نمایند و حتی موقعی که اطلاع رسید که دانشجویان و دانش آموزان به دبیرستان رضا شاه کبیر و البرز رفتهاند، سرهنگ سعیدی، معاون اداره سر کلانتری برای جلوگیری از پیشآمدهای غیر منتظره، به محلهای نامبرده اعزام گردید. البته تصدیق خواهند فرمود ۳ الی ۵ نفر پاسبان در مقابل صدها نفر دانشجو، قابل مقاومت نبوده و از طرفی تصور نمیرفت که دانشجویان و دانش آموزان، مبادرت به این گونه اعمال ناشایسته بنمایند. بنابراین به فرموده مجددا دستور داده شد که برای هر دبیرستانی یک نفر سرپاسبان تعیین و اعزام داشته و برای دبیرستانهای رضا شاه کبیر و دارالفنون و البرز، علاوه بر مامورین مذکور، افسر در اطراف آن محلها گشت نمایند.
رئیس شهربانی کل کشور، سرتیپ دفتری
سند
نخست وزیری، شماره ۲۹/۱۰/۲۵
۴۰۹۷/۴
شهربانی کل کشور! عطف به شماره ۲۹/۱۰/۲۵، راجع به تظاهرات دانش آموزان در شیراز، به استاندار فارس دستور داده شد برای اینکه این اقدامات و تظاهرات توسعه نیافته و شدت پیدا نکند، بایستی جدا جلوگیری کرده و نگذارند دانشجویان که جز تحصیل کاری ندارند، آلت دست یک عده اشخاص مغرض و مفسده جو گردیده و دست به این قبیل عملیات بزنند. مخصوصاً متذکر گردیده که با تماس فرمانده لشکر و رئیس شهربانی و رئیس فرهنگ، تصمیمات لازم جهت جلوگیری از این عملیات اتخاذ نموده و هر اقدامی برای برقراری آرامش لازم است، معمول دارند.
نخست وزیر
سند
وزارت جنگ، ستاد ارتش، دایره مرموزات، رونوشت گزارش تلگرافی لشکر ۹ اصفهان (بهمن
۱۳۲۹)
ستاد ارتش، محترما پیرو شماره ۱۹۴۶ مورخ ۲۹/۱۱/۵ معروض میدارد، بیانیههایی تحت شماره ۱ و عنوان میتینگ دانشجویان و دانش آموزان ضمیمه روزنامه شاهکار نو منتشر شد که در ساعت ۳ بعدازظهر روز جمعه ششم بهمن ماه جاری در میدان ۲۴ اسفند میتینگ برگزار خواهد شد و از عموم طبقات دعوت شده که در این اجتماع شرکت نمایند. ضمنا نامه شماره ۲۹/۱۱/۱۸، شهربانی، حاکی است که سرچشمه این حرکات در دبیرستان سعدی و دانشجویان پزشکی میباشد. زیرا اموزگاران آنها، ضمن تدریس به اغوا و تحریک آنها پرداخته و با اشاره به فعالیتهای قدیم در ایران و اینکه مگر در رشت رئیس فرهنگ را نفت زده و قصد سوزانیدن او را داشته و یا در اراک و کرمانشاه که با قوای انتظامی طرفیت نموده اند ، چه شده و اینکه مگر دانش آموزان اصفهان از دختران تهران کم تر هستند. دانش آموزان را طوری تحریک نموده که در صورت مخالفت مامورین انتظامی، مقاومت و زد و خورد نمایند. در خاتمه این اظهارات علامت ممیزی نقشه ایران که در وسط لوله نفت میباشد و نوار صنعت نفت باید ملی شود بین آنها تقسیم شده است. مراتب گزارشا معروض و تا حدود امکان برای حفظ انتظامات پیش بینیهای عاقلانه به مامورین تاکید گردیده است.
سرهنگ پیشداد
*******
گنجینه اسناد
اسنادی از جنبش دانشجویی و نهضت ملی
محمود طاهر احمدی
پس از سخنرانی تقیزاده، سراسر کشور و بویژه دانشگاه، عرصه گفتگو درباره نفت شد و اغلب از آن سخن میگفتند. افکار عمومی، سخنان تقیزاده را دلیلی بر غیر قانونی بودن قرارداد ۱۳۱۲ میدانست و در پی راهی بود تا موضوع نفت را به نفع ایران حل و فصل کند. در این میان دانشجویان دانشگاه-- که از ماههای آغازین سال ۱۳۲۷، به شدت سیاسی شده بودند، بر آن شدند تا تظاهرات بزرگ و پر شوری دربارهٔ نفت بر پا کنند. بدین منظور هماهنگیهای لازم به انجام رسید و دانشجویان دانشکدههای مختلف، نمایندگانی از میان خود برگزیدند تا کار تهیه شعارها، پارچه نویسی و دیگر تمهیدات لازم را به انجام رسانند. بدین ترتیب صبح چهاردهم بهمن ۱۳۲۷، دانشجویان دانشگاه تهران در صفی طولانی از دانشگاه به حرکت درآمدند و پس از تظاهرات دسته جمعی، خود را به میدان بهارستان رساندند. دانشجویان در شعارها و قطعنامه خود، خواستار الغای امتیاز نفت جنوب و تعطیل بانک شاهی شدند.
فردای آن روز، شاه جوان، در مراسم سالگرد افتتاح دانشگاه تهران به ضرب گلوله اسلحه ناصر فخر آرایی-- که ظاهراً خبرنگار روزنامه پرچم اسلام بود و گفته میشد عضو حزب توده است -- مجروح و روانه بیمارستان شد. پس از فرونشستن تب و تاب ارهاب (ترور) شاه که یک چند اوضاع سیاسی ایران را با دگرگونیهایی ناگهانی رو به رو کرد، دوباره کشور متوجه نفت و دعاوی حقوقی آن با انگلستان شد. در این باره، عباسقلی گلشاییان وزیر دارایی دولت محمد ساعد به همراه نویل گس، فرستاده شرکت نفت انگلیس و ایران، لایحه موسوم به "لایحه الحاقی گس --گلشاییان" را تهیه و تنظیم کردند. در این لایحه تا حدودی به خواستههای ایران توجه شده بود، ولی تسلط استعماری شرکت نفت بر منابع نفتی ایران، همچنان پابرجا بود. لایحه الحاقی در بیست و هشتم تیر ۱۳۲۸، در واپسین روزهای عمر مجلس پانزدهم به نمایندگان ملت ارائه شد. از اول مرداد بحث درباره این لایحه - که ظاهراً دولت هم قلبا علاقهای به تصویب آن نداشت و تحت فشار انگلستان به آن تن داده بود - آغاز شد و تا پایان عمر مجلس پانزدهم ادامه یافت, بی آنکه تصمیمی درباره آن گرفته شود. تصویب نشدن لایه الحاقی، بیش تر برای آن بود که نمایندگان اقلیت بویژه مظفر بقائی و حسین مکی با سخنرانی و وقت گذرانی مانع تصویب لایحه شدند. موفقیت اقلیت مجلس تا حد زیادی مرهون پشتیبانی مردم، گروههای ذی نفوذ و مطبوعات بود. در این حال دانشجویان به همراه بازاریان فعال در صحنه مبارزه حاضر بودند و با بر پایی تظاهرات گسترده، از اقلیت مجلس حمایت میکردند. با پایان یافتن عمر مجلس پانزدهم و شروع فعالیتهای انتخاباتی مجلس شانزدهم، مکی و بقائی، از دکتر مصدق خواستند که از بازنشستگی سیاسی دست بردارد و رهبری نهضت ملی را به دست گیرد.
در بیست و دوم مهر ۱۳۲۸، تعداد زیادی از مردم به سردستگی دکتر مصدق عازم کاخ مرمر شدند تا در دربار متحصن شوند. آنان ضمن انتشار بیانیهای در اعتراض به تقلبات انتخاباتی دولت در انتخابات مجلس شانزدهم، خواهان الغای آن انتخابات شدند.
در پی گفتگوی دکتر مصدق با عبدالحسین هژبر، وزیر دربار، قرار شد مصدق و نوزده نفر از همراهان او در محوطه کاخ متحصن شوند و عریضه آنان را شخص هژبر به نظر شاه برساند. این گروه بعد ها، هسته اولیه و مرکزی جبهه ملی ایران را تشکیل دادند. تحصن مصدق و یارانش بدون گرفتن نتیجهای اساسی در بیست و ششم مهر پایان یافت. اما کم تر از یک ماه بعد در بیست و یکم آبان جبهه ملی رسما به رهبری دکتر مصدق تشکیل شد. از آن پس مبارزه بر ضد شرکت نفت به صورت سازمان یافته ادامه یافت و طنین شعار ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور پیچید. همچنین جنبش دانشجویی نیز بیش از پیش فعال شد و شمار زیادی از دانشجویان به جبهه ملی پیوستند. در مقابل این دانشجویان، سازمان دانشجویان تهران - که وابسته به حزب توده بود - وارد میدان شد و بر خلاف شعار ملی کردن صنعت نفت، شعار الغای قرارداد نفت جنوب را سرداد. هواداران این سازمان در ساعت ۵ بعداز ظهر بیست و دوم آذر ۱۳۲۹، نخستین گردهمایی بزرگ خود را با موفقیت برگزار کردند. در پایان گردهمایی، قطعنامهای خوانده شد که مواد زیر را در بر داشت
۱-- الغای بدون قید و شرط امتیاز نامه ننگین و ظالمانه نفت جنوب
۲-- واگذاری منابع نفتی ایران و مؤسساتی که به بهای خون افراد ملت ایران ساخته شدند
۳-- رسیدگی به حساب گذشته شرکت نفت
۴-- نابودی تمام آثار و عوارض ناشی از حکومت شرکت نفت و رعایت حاکمیت سیاسی و اقتصادی ملت ایران
در سوم دی گردهمایی و تظاهرات دیگری در محوطه باشگاه دانشگاه برپا شد و قطعنامه دیگری به تصویب رسید که در آن نیز الغای بدون قید و شرط کلیه قراردادهای شرکت نفت و واگذاری همه تاسیسات نفتی به ملت ایران درخواست شده بود.
در گیر و دار تظاهرات دانشجویی، سازمان دانشجویان دانشکده حقوق، که نخستین سازمان دانشجویی غیر تودهای به شمار میرفت، تشکیل شد و با برپایی جلسه سخنرانی در سالن دانشکده حقوق فعالیت خود را آغاز کرد. سخنران اصلی، دکتر کریم سنجابی استاد دانشگاه حقوق بود که در باره ملی شدن صنعت نفت سخن گفت. اقدام بعدی برپایی تظاهرات در بهمن ۱۳۲۹، به منظور پشتیبانی از نمایندگان جبهه ملی در مجلس و تایید شعار ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور بود. چند روز پس از این تظاهرات، سازمان دانشجویان نیز به رغم تردیدهایی که در میان دانشجویان تودهای بار سر درستی شعار الغای قرارداد نفت به وجود آمده بود و بار سر آن بحث میشد، به حمایت از شعار مزبور، راهپیمایی و تظاهرات دیگری ترتیب داد و بار دیگر مخالفت خود را با شعار ملی کردن نفت ابراز داشت.
در این میان، انجمن اسلامی دانشجویان که با حمایت و راهنمایی مهندس مهدی بازرگان، رئیس و استاد دانشکده فنی و همچنین آیت الله سید محمود طالقانی حمایت و راهنمایی میشد، فعالیت خود را شدیدتر کرد و در تمام فعالیتها و تظاهرات عمومی دانشجویان که به منظور پشتیبانی از جبهه ملی و شعار ملی کردن صنعت نفت برپا میشد - فعالانه شرکت میکرد و در برابر فعالیتهای طرفداران حزب توده با دیگر دانشجویان صف واحدی را تشکیل میداد.
با تشکیل سازمان دانشجویان و جوانان مبارز وابسته به جبهه ملی، جنبش دانشجویی که دانش آموزان دبیرستانها نیز به آن پیوسته بودند اوج گرفت و همراه دیگر گروهها برای پیروزی نهضت ملی ایران به کوشش پرداخت.
سند شمار ۱
دانشگاه تهران، آذرماه ۱۳۲۹
جناب آقای نخست وزیر برای استحضار خاطر عالی جریاناتی را که در این چند روز در دانشگاه اتفاق افتاده است، ذیلا به عرض میرساند.
در روز ۱۰/۹ / ۲۹ عدهای از دانشجویان اخلالگر که سازمان دانشجویان دانشگاه تهران غیر قانونی تشکیل دادهاند، در تالار مرکزی دانشکده پزشکی اجتماع نموده، مانع تدریس شدند و دو نفر از مستخدمین دانشکده را نیز بشدت مضروب ساخته و به فریاد و هورا و کف زدن پرداخته، کلیه جریان تحصیلی دانشکده را مختل ساختند. امر قابل ملاحظه اینکه در میان دانشجویان ، عدهای از عناصر مشکول و منتسب به حزب منحله توده بودهاند. از جمله شخصی به نام رضوی که از قرار معلوم جزو پنجاه و سه نفر محبوسین بوده است. موضوع تحت شمار ۱۴۶ م به شهربانی کل کشور اطلاع داده شد. ضمنا دانشجویان دانشکده مزبور بیانیهای که در آن تجدید امتحان از مردودین و معافیت از حقوق سالیانه و شناسایی دانشگاه سازمان غیر قانونی آنها را خواسته بودند، منتشر ساختند. دو روز بعد در دانشکده حقوق ضمن انتخاب نماینده برای انجمن ورزشی آن دانشکده، نزاعی میان چند نفر از دانشجویان اتفاق افتاده که با نصایح اینجانب فورا به غائله خاتمه داده شد، در روز سه شنبه ۲۱ آذر، اعلامیههایی از طرف دانشجویان ضمن سخنرانی آقای دکتر حسن افشار، استاد و معاون دانشکده حقوق راجع به سازمان ملل متحد مبنی بر دعوت به میتینگی راجع به نفت که روز چهارشنبه ۲۲ آذر ساعت ۵ بعدازظهر در باشگاه داده خواهد شد و راجع به نفت در خفا منتشر شد و به اداره کل دبیرخانه دانشگاه به محض وصول اوراق، مراتب را ضمن نامه شماره ۱۴۵ م مورخ ۲۱/۹/۲۹ به شهربانی کل کشور اعلام داشت و فردای آن روز، یعنی چهارشنبه ۲۲/۹/۲۹ شورای دانشگاه را تشکیل و مراتب را گزارش داد. شورای دانشگاه بنا بر شیوه معمولی خود، به روسای دانشکدهها ماموریت داد که به نحو مقتضی از راه مسالمت آمیز دانشجویان را به تعهدی که راجع به عدم دخالت در سیاست است، اشنا ساخته، با نصیحت آنان را از دخالت در امور سیاسی در محوطه دانشگاه و جلوگیری از میتینگ وادار سازند. ضمنا مدیر کل دبیرخانه را برای اطلاع از نظر و اقداماتی که شهربانی کل کشور در این خصوص میخواهند بنمایند، به آنجا فرستاد. مقارن ظهر از دانشکده حقوق اطلاع رسید که یک نارنجک در آن دانشکده منفجر شده است. بلافاصله مراتب به شهربانی اطلاع داده شد و آقایان روسای کارآگاهی و آگاهی و رئیس کلانتری ناحیه و چند نفر دیگر از آقایان روسای شهربانی به محل واقعه حاضر و تحقیقات لازمه را نمودند و چند نفر از دانشجویان و یک نفر مستخدم را که مظنون بودند برای تحقیقات به شهربانی بردند. ضمنا در همان جا برای تعیین تکلیف و روش اتخاذی برای بعدازظهر مذاکراتی به عمل آمد. اینجانب معتقد بودم که باید دانشکدهها تعطیل و درهای دانشگاه بسته شود، ولی آقایان افسران شهربانی به عنوان اینکه اگر امروز دانشگاه تعطیل شود، فردا ممکن است این اجتماع صورت بگیرد، تصمیم گرفتند عدهای نیروی پلیس در خارج از محوطه دانشگاه مراقب باشند که اگر از خارج، غیر دانشگاهی بخواهد وارد شود، ممانعت به عمل آورند و در داخل هم به وسایل مقتضی برای جلوگیری از هرج و مرج و اغتشاش اقدام نمایند. ساعت ۵ بعدازظهر در برابر باشگاه، عدهای از دانشجویان در حدود سیصد نفر ازدحام و در روی پردهای هم به خط درشت نوشته بودند که ما الغای قرارداد (۱۳۱۲) و ملی شدن نفت را خواهانیم. طبق صورتی که ذیلا خاطرنشان مینماید، محصلین یکی پس از دیگری در مقابل بلندگویی که خودشان از خارج آورده بودند، راجع به نفت و عملیات شرکت نفت و الغای قرارداد آن، ضمنا از فرانکو و جنگ کره و سو سیاست بعضی از اعضای دولت، خطابههای غرابی ایراد کردند که اغلب با کف زدن و هورا کشیدن توام میشد. در این میان تا مدتی به واسط هیاهوی جمعی، کار ایراد خطابه دچار وقفه شده و حتی منجر به زد و خورد جزیی هم گردید. ساعت ۸ شب محصلین از دانشگاه خارج و آرامش برقرار گردید. برای مزید اطلاع، گزارشهای محرمانه دانشکده پزشکی و گزارش دبیرخانه به شهربانی کل کشور و اسامی دانشجویانی را که سخنرانی کرده و یا مصدر امور بودند، به ضمیمه تقدیم میدارد. در خاتمه به عرض میرساند که این دانشجویان، آقایان علی قالیبافان، خانخانان رسولی، سهراب غفاری و ملک منصور نویان، در سال گذشته طبق رای شورای دانشگاه به اخراج دائمی محکوم بودند.، ولی بعدا به مناسبت وساطت مجلس شورای ملی و دولت وقت و معذرتی که دانشجویان خواسته بودند، الغا و یا اجرای رای سابق منوط به تعارض رفتار آینده آنان گردید. چون دانشجویان مذکور طبق گزارش دانشکده پزشکی، دست از تشبث و اقدامات برنداشتند و مجددا به حرکت سال گذشته خود ادامه داده و در کلیه جریانات اخیر، محرک و مسبب و سهیم بودند، لذا رای سابق دانشگاه درباره آنها قابل اجرا میباشد. مشخصات دانشجویان نامبرده به تفصیل از سال گذشته در شهربانی کل کشور موجود است.
معاون دانشگاه تهران - دکتر (عبدالحمید) زنگنه
ورود به دفتر نخست وزیر، ۲۳ آذر ۲۹
سند
وزارت کشور، شهربانی کل کشور، شماره ۶ - ۲۹/۱۰/۳۷۰۶۵
جناب آقای نخست وزیر! عطف به مرقومه شماره ۱۳/۴ - ۱۳۲۹/۱۰/۳۹۳۳ موقعی که این بنده با نماینده وزارت فرهنگ حضور محترم بودیم، نماینده وزارت فرهنگ به عرض رسانید که روسای دبیرستانها از ریختن و زدن و شکستن درب اماکن و از سوه رفتار و اعمالی که به آنها شده، شاکی بود و بنده یک چنین عرضی را ننموده ام. به اضافه قبلا خود این بنده گزارشی تقدیم نموده بودم که فردا میتینگ دانش آموزان است و در اثر اطلاع از آن، هم به قسمت پلیس انتظامی دستور کافی داده شده بود که عده زیادی پاسبان در تمام طول خط سیر آنها و درب مجلس و اطراف آن گمارده و برای نزدیک درب دبیرستانهای مورد نظر هم به تناسب اهمیت هر یک از آنها، از سه الی پنج نفر پاسبان مامور نمایند و حتی موقعی که اطلاع رسید که دانشجویان و دانش آموزان به دبیرستان رضا شاه کبیر و البرز رفتهاند، سرهنگ سعیدی، معاون اداره سر کلانتری برای جلوگیری از پیشآمدهای غیر منتظره، به محلهای نامبرده اعزام گردید. البته تصدیق خواهند فرمود ۳ الی ۵ نفر پاسبان در مقابل صدها نفر دانشجو، قابل مقاومت نبوده و از طرفی تصور نمیرفت که دانشجویان و دانش آموزان، مبادرت به این گونه اعمال ناشایسته بنمایند. بنابراین به فرموده مجددا دستور داده شد که برای هر دبیرستانی یک نفر سرپاسبان تعیین و اعزام داشته و برای دبیرستانهای رضا شاه کبیر و دارالفنون و البرز، علاوه بر مامورین مذکور، افسر در اطراف آن محلها گشت نمایند.
رئیس شهربانی کل کشور، سرتیپ دفتری
سند
نخست وزیری، شماره ۲۹/۱۰/۲۵
۴۰۹۷/۴
شهربانی کل کشور! عطف به شماره ۲۹/۱۰/۲۵، راجع به تظاهرات دانش آموزان در شیراز، به استاندار فارس دستور داده شد برای اینکه این اقدامات و تظاهرات توسعه نیافته و شدت پیدا نکند، بایستی جدا جلوگیری کرده و نگذارند دانشجویان که جز تحصیل کاری ندارند، آلت دست یک عده اشخاص مغرض و مفسده جو گردیده و دست به این قبیل عملیات بزنند. مخصوصاً متذکر گردیده که با تماس فرمانده لشکر و رئیس شهربانی و رئیس فرهنگ، تصمیمات لازم جهت جلوگیری از این عملیات اتخاذ نموده و هر اقدامی برای برقراری آرامش لازم است، معمول دارند.
نخست وزیر
سند
وزارت جنگ، ستاد ارتش، دایره مرموزات، رونوشت گزارش تلگرافی لشکر ۹ اصفهان (بهمن
۱۳۲۹)
ستاد ارتش، محترما پیرو شماره ۱۹۴۶ مورخ ۲۹/۱۱/۵ معروض میدارد، بیانیههایی تحت شماره ۱ و عنوان میتینگ دانشجویان و دانش آموزان ضمیمه روزنامه شاهکار نو منتشر شد که در ساعت ۳ بعدازظهر روز جمعه ششم بهمن ماه جاری در میدان ۲۴ اسفند میتینگ برگزار خواهد شد و از عموم طبقات دعوت شده که در این اجتماع شرکت نمایند. ضمنا نامه شماره ۲۹/۱۱/۱۸، شهربانی، حاکی است که سرچشمه این حرکات در دبیرستان سعدی و دانشجویان پزشکی میباشد. زیرا اموزگاران آنها، ضمن تدریس به اغوا و تحریک آنها پرداخته و با اشاره به فعالیتهای قدیم در ایران و اینکه مگر در رشت رئیس فرهنگ را نفت زده و قصد سوزانیدن او را داشته و یا در اراک و کرمانشاه که با قوای انتظامی طرفیت نموده اند ، چه شده و اینکه مگر دانش آموزان اصفهان از دختران تهران کم تر هستند. دانش آموزان را طوری تحریک نموده که در صورت مخالفت مامورین انتظامی، مقاومت و زد و خورد نمایند. در خاتمه این اظهارات علامت ممیزی نقشه ایران که در وسط لوله نفت میباشد و نوار صنعت نفت باید ملی شود بین آنها تقسیم شده است. مراتب گزارشا معروض و تا حدود امکان برای حفظ انتظامات پیش بینیهای عاقلانه به مامورین تاکید گردیده است.
سرهنگ پیشداد
*******
گنجینه اسناد
اسنادی از جنبش دانشجویی و نهضت ملی
محمود طاهر احمدی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen