Donnerstag, 23. Oktober 2014

فريدون مشيرى - Fereydoon Moshiri

فريدون مشيرى Foto: Weblog Fereydoon Moshiri
گفت روزی به من خدای بزرگ 
/ نشدی از جهان من خشنود! 
/ این همه لطف و نعمتی که مراست 
/ چهره ات را به خنده ای نگشود! 
/ این هوا، این شکوفه، این خورشید
 / عشق، این گوهر جهان وجود 
/ این بشر، این ستاره، این آهو 
/ این شب و ماه و آسمان کبود! 
/ این همه دیدی و نیاوردی 
/ همچو شیطان، سری به سجده فرود! 
/ در همه عمر جز ملامت من 
/ گوش من از تو صحبتی نشنود! 
/ وین زمان هم در آستانه مرگ 
/ بی شکایت نمی کنی بدرود! 
/ گفتم: آری درست فرمودی 
/ که درست است هرچه حق فرمود 
/ خوش سرایی ست این جهان، لیکن 
/ جان آزادگان در آن فرسود 
/ جای این ها که بر شمردی، کاش 
/ در جهان ذره ای عدالت بود.
فريدون مشيرى

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen