Sonntag, 20. Mai 2012

علی‌ عمو , گمنامی دلیل نبودن نیست Anonymity is not because of the absence



شاید هنوز در پژوهش‌های انجام شده نام جمالزاده بر تارک ادبیات داستانی ایران بدرخشد. بی‌گمان در این مجال قصد تخریب مقام جمالزاده را نداریم و نام آن مرحوم تا همیشه بر حوزه داستان این سرزمین خواهد درخشید. اما بی‌شک این موضوع باعث نمیشود از نام کسانی‌ که پیش از او یا همزمان با او در راه ادبیات داستانی و طنز ایران کوشیده اند بگذریم. از جمله این افراد می‌توان از علی‌ عمو نام برد. همانطور که پیش از این گفته شد چرند و پرند دهخدا که متاثر از سبک و سیاق نوشته‌های طنزآمیز نشریه معروف ملا نصر الدین چاپ قفقاز بود  در ۱۳۲۵ در صور اسرافیل منتشر شد. به فاصله کوتاهی از انتشار چرند و پرند در تاریخ ۲۴ جمادی ۱۳۲۵ شماره نشریه خیر الکلام به مدیریت افصح المتکلمین منتشر میشود. در این نشریه ستونی به نام "مکاشفات" وجود داشت که متاثر از شیوه نگارش ملا نصر الدین و چرند و پرند بود. در شماره دوّم نوشته‌ ایی‌ که در ستون مکاشفات به چاپ رسیده بود ساختاری نزدیک به داستان کوتاه داشت.   در شماره چهارم داستانی طنز آمیز در این ستون چاپ میشود که مرز مشترک طنز نویسی و و داستان است. از این داستان به بعد نوشته‌های نویسنده خیر الکلام از زبان  و نثر  دهخدا  فاصله می‌گیرد و به اسلوب و روشی‌ شخصی‌ نزدیک میشود. در ماه صفر    ۱۳۲۷ شبهه داستانی با عنوان "مکتوب عموم مرغان خانگی" در این نشریه به چاپ میرسد که به نوعی آغازگر استفاده طنز آمیز از شخصیت‌های حیوانی به جای انسان در طنز نویسی مدرن است. در شماره ۵۴ جمادی سال ۱۳۲۷ ستون جدیدی به نام گنجشک نامه در خیر الکلام منتشر میشود که ساختار قدرتمندی نسبت به مکاشفات دارد.   در هشتم ذی‌ القعده  ۱۳۲۷ ه. ق داستانی به امضا علی‌ عمو و با تیتر "قنسولگری خوب است" در نشریه خیر الکلام چاپ میشود. نوشتن ۴۸ داستان کوتاه آنهم   در فاصله ۲ سال نشان دهنده توانائی شگرف نویسنده و آشنایی او با دست آورد‌های  داستان نویسی روز جهان است.    از علی‌ عمو اطلاعات دقیقی‌ در دست نیست یا نگارنده از آن بی‌ اطلاع است. معلوم نیست که علی‌ عمو در چه سالی‌ متولد شده، سوابق سیاسی و مطبوعاتی‌اش چه بوده است؟ در کدام شهر زیسته و در کجا و در چه سالی‌ به خاک سپرده شده است.   نام اصلی‌ او چیست؟  همه و همه در تو در توی‌های این سرزمین پنهان شده است
داستان‌های علی‌ عمو دارای ویژه گیهای فراوانی‌ است که برخی‌ از آنها در بین نویسندگان هم دوره او منحصر به فرد بوده است


 چنین گفت علی‌ عمو


- طنز: " دوست محترم من ! رسما به شما می‌‌نویسم که دوره مساوات مقتضی است که کلیه موجودات در گوسفند جنابعالی سهمی دارند پس من نمی‌‌توانم ممانعت جنابعالی را از یک دانه گوسفند که می‌برم بر چیزی حمل کنم. این حرکت ناشایست جنابعالی مدلل میدارد که از قانون مساوات تخلف و انحراف می‌‌فرمایید سیاسیون عالم به مخلص حق این پروتست را داده‌اند. علی‌ هذا خواهشمند است که شهود خودتان را حاضر کنید تا در این دوئل که مخلص با شما دارم شاهد باشند. / امضا: مخلص شما. ‌خرس،  صفحه ۸۴
  "حالا که حروفچین‌ها برای مقاله من جا نگذاشتند من ایشان را نفرین می‌کنم. الهی که اجزا عدلیه  بشوند که نه مدعی از ایشان راضی‌ باشد نه مدعی الیه. الهی که طرف با رعایای خارجه بشوند که حرف حسابی‌ را نتوانند برسانند. الهی دکتر بشوند که تا یک شاگرد دوافرش یونانی هم باشد کسی‌ به ایشان اعتنا نکند. اما خدایا هر چه میشوند بشوند مثل آن چند نفر چاه کن نشوند که گیلان دیگر جای چاه کنی ندارد. این کموش‌ها (آبدزدک‌ها ) مثل موشها  همه زمین‌ها را خراب کرده اند." صفحه ۱۵۱

 "دیگر چیزی نفهمیدم و به تخت دویدم تا منزل. دیدم شعبان دامن عقبش ندارد. حالا چه کنم چه نکنم؟ چطور میشود که شعبان دو دامن جلو داشته باشد دامن عقب نداشته باشد ناچار مقراز برداشتم دامن جلوی او را بریدیم. بعد دیدم این بد شد او دامن ندارد و ما داریم مردم چه خواهند گفت ما هم دامنها را بریدیم شدیم فرنگی ماب" صفحه ۱۵۰

- شخصیت سازی : علی‌ عمو برای بین آنچه در دل‌ دارد و باور پذیرتر کردن آن برای خواننده شخصیتی‌ داستانی ساخته  است.  "ای شعبان ‌ای شعبان ! حالا که دنیا به کام شده است. شما هر یکی‌ یک ماه را برای خود دزدیده اید و خوشبخت شدید. تو شعبان ماه شعبان رو و رمضان عمو ماه رمضان را، رجب برار ماه رجب را و  مشدی صفر ماه صفر را، حتی نوروز هم سالی‌ یک روز دارد. اما بیچاره علی‌ عمو نه ماه دارد نه روز این است که بخت ندارد والا درشکه لا سقاریدیس چرا دم در او معطل نیست؟" صفحه ۱۴۱

استهزا و ریشخند: " رفیق ! رقص تو به عین کیف کردن بیماران است که با این گرفتاری مملکت دم را غنیمت می‌دانند. تو که خیر خواه وطن هستی‌ تو دیگر چرا می‌‌رقصی؟ بنشین با تو مشورتی دارم." صفحه ۲۹

ساده نویسی: "شعبان همیشه میگفت مردم از کله سیاسی تعریف  میکنند ، این حرف در گوش من بود، خیلی‌ میل داشتم کله سیاسی پیدا کنم." صفحه ۶۸
"اگر پیله من است یک من به بیست دو قران میدهم به اداره نبرید. شعبان گفت: آقا جان ! تی‌ جان قربان بشم آن پیله نیه نانم چیه، امره بکشت." ( قربانت بروم این پیله نیست. نمیدانم چیست، ما را کشت.) صفحه ۱۱۷

گریز زدن:  "نوروز ما بلند بود و بد صورت. کسان او یک زن کوتاه قامت و خوش صورت برای او گرفتند. مقصودشان این بود که از این پدر و مادر اولادی به عمل بیاید که بلندی قامت را از پدر و خوبی صورت را از مادر ارث ببرد، ما بیچاره‌ها یک وقت دیدیم اولاد نوروز ما هر چه در می‌‌آید همه خیلی‌ کوچک و پست و بد صورت ، معلوم شد اینها کوتاهی قامت و کوچکی جثه را از مادر ارث برده اند و کراهت  منظر را از پدر." صفحه ۶۲

سالنامه گل آقا، فروردین هزار و سیصد و هشتاد و شش

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen