محمد علی رشدی و فرزندش جمیل رشدی |
ایرانیان و تئاتر در نواحی قفقاز
از دیرباز قفقاز یکی از تجمع ایرانیان بوده و هر سال هزاران ایرانی اغلب به منظور یافتن کار از مرز روسیه میگذشتند و در نقاط مختلف آن سامان پراکنده میشدند. بسیاری از روستاییان آذربایجانی به طور موسمی و بیشتر در فصل زمستان به مراکز کار، مخصوصا معادن نفت باکو و مس الله وردی و گدابیک و مرکز تولید سیمان نروز و معدن سنگ نخجوان و خط آهن قفقاز که در دست ساختمان بود، میرفتند. عدهای هم کار دائمی پیدا کردند و در آن دیار اقامت کردند. در ادبیات آن دوره این منطقه به مظاهری از این ارتباط دامنه دار میتوان برخورد. غیر از عوامل اقتصادی، علایق فرهنگی و تاریخی نیز وجود داشته که مرز ارس را یکی از پر رفت و آمدترین مرزهای جهان میساخت و در این رفت و آمدها بده بستانهای زیاد فرهنگی و فکری صورت میگرفت. در نواحی قفقاز، یک جمعیت چند صد هزار نفری ثابت ایرانی وجود داشت که در برخی از رشتههای صنعتی به کار اشتغال داشتند. به طور مثل در سال ۱۸۹۳ در حدود ۷ هزار نفر کارگر غیر ماهر در صنعت نفت کار میکردند و مهاجران ایرانی ۱ درصد آنها را شامل میشدند. ده سال بعد شمار کارگران نفت به ۲۳/۵ هزار نفر و نسبت کارگر ایرانی به ۲۲/۲ درصد این عده رسید. در ایالت الیزا و تپول، ایرانیان، عمده نیروی کارگر را در معدن مس تشکیل میدادند. در سال ۱۹۱۲ در کارخانه مس گدابیک، مهاجران ایرانی از ۲۷/۵ درصد مجموعه کارگران زیادتر بودند. در اعتصاب ۱۹۰۶ معادن مس و کارخانه الله وردی واقع در ارمنستان، ۲۵۰۰ ایرانی آذربایجانی هسته مرکزی اعتصاب گران را تشکیل میدادند. دهها هزار ایرانی تهیدست در تفلیس، گنجه و دیگر شهرهای قفقاز کار به دست میآوردند. مثلا در تفلیس شمار کارگران غیر ماهر ایرانی به پنج تا شش هزار نفر میرسید. با توجه به شرح فوق و کثرت ایرانیان مقیم قفقاز، ایجاد مدارس ایرانی، در مراکز باکو و تفلیس و ایروان الزامی بوده و واضح است که اکثر دانش آموزان این مرکز از فرزندان طبقات کارگر ایرانی بودهاند که با توجه به جو ناهنجار اقتصادی آن زمان، دانش آموزان در اکثر مواقع به علت تهیدستی پدران خود از دسترسی به لوازم تحصیل محروم بودهاند. ایرانیان مقیم باکو تفلیس و ایروان همیشه مترصد بودهاند که به یاری و دلجویی ایرانیان مقیم این شهرها بشتابند. از جمله این کمکها اجرای نمایش نامههایی به نفع دانش آموزان که در سالهای ۱۹۱۳-۱۴-۱۶ اجرا شده اند. عبدالله عبدالله زاده فریور که ۲ نمایش نامه "سیاوش" و "خسرو پرویز" از آثار قلمی اوست و تا وقوع انقلاب اکتبر روسیه در باکو اقامت داشته، در یادداشتهایش که منتشر گردیده چنین مینویسد: "وقتی محصل بودم مشاهده میکردم در روز هزاران نفر ایرانی و از هم میهنان از ظلم و تعدی ماموران دولت با دست خالی و لخت و عریان به خارجه فرار کرده، برای امرار معاش در پستترین کارها که اهل محل به آنها رغبت نداشتند، مشغول شده و ناسزا و فحش را به جان خریدند. هر ماه تعداد کثیری (که) در چاههای نفت به زندگی خود خاتمه میدادند, ارزشی نداشتند. اهل و عیال گرسنه مانده، به این و آن دست دراز میکردند. کسی نبود که حقوق آنان را محافظت نماید. بدین جهت بود که با عدهای از دوستان دانش آموز و دانشجوی ایرانی در پی چارهای بودیم و رضایت نمیدادیم که به هم میهنان ما توهین روا دارند و حق آنان را پایمال نمایند. وقتی فارغ التحصیل شدم، باز دوستان را دور خود جمع میکردم، و بتدریج توسط افرادی از فرقه دمکرات ایران اطلاع پیدا کرده و با روسای آن در تبریز و تهران رابطه و مکاتبه نمودیم. و پس از نشستهایی شعبهای از آن را در بادکوبه تاسیس نمودیم. در این موقع ریاست دبیرستان با اینجانب بود. چون یگانه آمال دبیرستان اتحاد ایرانیان این بود که زبان فارسی را بین هم میهنان ترویج دهد. این بود که جوانان روشنفکر ایرانی را به دبیرستان اتحاد دعوت و جمع کرده، پیشنهاد کردم که روزنامهای به نام "آذربایجان جز لاینفک ایران" را تاسیس و منتشر نماییم. همه قبول کردند. چون حزب مساواتیهای محلی حاضر به چاپ روزنامه نشدند ما دلسرد نشدیم. نمایش نامهای را نوشتم و با کمک محصلین ایرانی آن را به نمایش در آوردیم. و از تجار و اصناف ایرانی دعوت کرده و کنفرانسی نیز تحت عنوان "ما ایرانیان زبان نداریم؟" تهیه نمودم. نتیجه اینکه ایرانیان میهن پرست در همان جلسه مقداری پول جمع کرده و جایی را خریدیم و روزنامه "آذربایجان جز لاینفک ایران" را در آن مکان چاپ و منتشر نمودیم. در سال ۱۹۰۷ (۱۲۸۵ شمسی) یک هیئت اکتورال درام تشکیل دادیم و آثاری از نویسندگان بزرگ را به روی صحنه تماشا آوردیم که نتایج خوبی به دست آمد. هنر نمایش در تبریز، ره آورد تحصیلکردههای ایرانی نواحی قفقاز بوده که مدتی در شهرهای باکو، تفلیس در گروههای نمایشی شرکت داشتهاند. به طور مثل در سال ۱۳۳۷ هجری قمری (بلا فاصله بعد از انقلاب اکتبر روسیه) نمایشنامه " حکایت مسیو ژوردان" به کارگردانی عبدالله عبدالله زاده فریور به نفع مدرسه به اجرا در آمده است
نخستین نمایشنامهها در ایران در سال ۱۲۸۷ هجری قمری، توسط میرزا آقا ابن مهدی تبریزی ملقب به منشی باشی نگاشته شده است. ۱۲۹۱ خورشیدی نخستین گروه نمایشی، با نام جمعیت خیریه توسط مهدی شفیع زاده در تبریز تاسیس گردید. باید سال ۱۲۸۱ را آغاز فعالیتهای نمایشی دانست. در سال ۱۲۹۶ خورشیدی گروه "آذریان" توسط رضا قلی زاده و در سال ۱۳۰۰ خورشیدی گروه "آینه عبرت" با عضویت ۱۷ نفر از شخصیتهایی چون یحیی آرین پور و جبار باغچه بان و مهدی ظهیری بنیان نهاده شد. سپس در سال ۱۳۰۲ گروه "آرین" با ۲۷ نفر عضو، توسط بیوک خان نخجوانی که دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته تئاتر بود، تاسیس گردید. گشایش تالار شیر و خورشید موجب رونق هر چه بیشتر هنر نمایش شد و به تدریج گروههای دیگری شکل گرفتند. و حتی با اشغال نواحی شمالی ایران توسط قوای متفقین در شهریور سال ۱۳۲۰، وقفهای در فعالیتهای نمایشی به وجود نیامد. در همین سال بود که گروه تئاتر "ایران" توسط محمد علی رشدی (رشدیه) با ۱۵ نفر بازیگر مرد و ۳ بازیگر زن شروع به فعالیت نمود
پژوهش و نگارش
محمود رنجبر فخری ۱۳۸۳
سازمان اسناد کتابخانه ملی ایران
از دیرباز قفقاز یکی از تجمع ایرانیان بوده و هر سال هزاران ایرانی اغلب به منظور یافتن کار از مرز روسیه میگذشتند و در نقاط مختلف آن سامان پراکنده میشدند. بسیاری از روستاییان آذربایجانی به طور موسمی و بیشتر در فصل زمستان به مراکز کار، مخصوصا معادن نفت باکو و مس الله وردی و گدابیک و مرکز تولید سیمان نروز و معدن سنگ نخجوان و خط آهن قفقاز که در دست ساختمان بود، میرفتند. عدهای هم کار دائمی پیدا کردند و در آن دیار اقامت کردند. در ادبیات آن دوره این منطقه به مظاهری از این ارتباط دامنه دار میتوان برخورد. غیر از عوامل اقتصادی، علایق فرهنگی و تاریخی نیز وجود داشته که مرز ارس را یکی از پر رفت و آمدترین مرزهای جهان میساخت و در این رفت و آمدها بده بستانهای زیاد فرهنگی و فکری صورت میگرفت. در نواحی قفقاز، یک جمعیت چند صد هزار نفری ثابت ایرانی وجود داشت که در برخی از رشتههای صنعتی به کار اشتغال داشتند. به طور مثل در سال ۱۸۹۳ در حدود ۷ هزار نفر کارگر غیر ماهر در صنعت نفت کار میکردند و مهاجران ایرانی ۱ درصد آنها را شامل میشدند. ده سال بعد شمار کارگران نفت به ۲۳/۵ هزار نفر و نسبت کارگر ایرانی به ۲۲/۲ درصد این عده رسید. در ایالت الیزا و تپول، ایرانیان، عمده نیروی کارگر را در معدن مس تشکیل میدادند. در سال ۱۹۱۲ در کارخانه مس گدابیک، مهاجران ایرانی از ۲۷/۵ درصد مجموعه کارگران زیادتر بودند. در اعتصاب ۱۹۰۶ معادن مس و کارخانه الله وردی واقع در ارمنستان، ۲۵۰۰ ایرانی آذربایجانی هسته مرکزی اعتصاب گران را تشکیل میدادند. دهها هزار ایرانی تهیدست در تفلیس، گنجه و دیگر شهرهای قفقاز کار به دست میآوردند. مثلا در تفلیس شمار کارگران غیر ماهر ایرانی به پنج تا شش هزار نفر میرسید. با توجه به شرح فوق و کثرت ایرانیان مقیم قفقاز، ایجاد مدارس ایرانی، در مراکز باکو و تفلیس و ایروان الزامی بوده و واضح است که اکثر دانش آموزان این مرکز از فرزندان طبقات کارگر ایرانی بودهاند که با توجه به جو ناهنجار اقتصادی آن زمان، دانش آموزان در اکثر مواقع به علت تهیدستی پدران خود از دسترسی به لوازم تحصیل محروم بودهاند. ایرانیان مقیم باکو تفلیس و ایروان همیشه مترصد بودهاند که به یاری و دلجویی ایرانیان مقیم این شهرها بشتابند. از جمله این کمکها اجرای نمایش نامههایی به نفع دانش آموزان که در سالهای ۱۹۱۳-۱۴-۱۶ اجرا شده اند. عبدالله عبدالله زاده فریور که ۲ نمایش نامه "سیاوش" و "خسرو پرویز" از آثار قلمی اوست و تا وقوع انقلاب اکتبر روسیه در باکو اقامت داشته، در یادداشتهایش که منتشر گردیده چنین مینویسد: "وقتی محصل بودم مشاهده میکردم در روز هزاران نفر ایرانی و از هم میهنان از ظلم و تعدی ماموران دولت با دست خالی و لخت و عریان به خارجه فرار کرده، برای امرار معاش در پستترین کارها که اهل محل به آنها رغبت نداشتند، مشغول شده و ناسزا و فحش را به جان خریدند. هر ماه تعداد کثیری (که) در چاههای نفت به زندگی خود خاتمه میدادند, ارزشی نداشتند. اهل و عیال گرسنه مانده، به این و آن دست دراز میکردند. کسی نبود که حقوق آنان را محافظت نماید. بدین جهت بود که با عدهای از دوستان دانش آموز و دانشجوی ایرانی در پی چارهای بودیم و رضایت نمیدادیم که به هم میهنان ما توهین روا دارند و حق آنان را پایمال نمایند. وقتی فارغ التحصیل شدم، باز دوستان را دور خود جمع میکردم، و بتدریج توسط افرادی از فرقه دمکرات ایران اطلاع پیدا کرده و با روسای آن در تبریز و تهران رابطه و مکاتبه نمودیم. و پس از نشستهایی شعبهای از آن را در بادکوبه تاسیس نمودیم. در این موقع ریاست دبیرستان با اینجانب بود. چون یگانه آمال دبیرستان اتحاد ایرانیان این بود که زبان فارسی را بین هم میهنان ترویج دهد. این بود که جوانان روشنفکر ایرانی را به دبیرستان اتحاد دعوت و جمع کرده، پیشنهاد کردم که روزنامهای به نام "آذربایجان جز لاینفک ایران" را تاسیس و منتشر نماییم. همه قبول کردند. چون حزب مساواتیهای محلی حاضر به چاپ روزنامه نشدند ما دلسرد نشدیم. نمایش نامهای را نوشتم و با کمک محصلین ایرانی آن را به نمایش در آوردیم. و از تجار و اصناف ایرانی دعوت کرده و کنفرانسی نیز تحت عنوان "ما ایرانیان زبان نداریم؟" تهیه نمودم. نتیجه اینکه ایرانیان میهن پرست در همان جلسه مقداری پول جمع کرده و جایی را خریدیم و روزنامه "آذربایجان جز لاینفک ایران" را در آن مکان چاپ و منتشر نمودیم. در سال ۱۹۰۷ (۱۲۸۵ شمسی) یک هیئت اکتورال درام تشکیل دادیم و آثاری از نویسندگان بزرگ را به روی صحنه تماشا آوردیم که نتایج خوبی به دست آمد. هنر نمایش در تبریز، ره آورد تحصیلکردههای ایرانی نواحی قفقاز بوده که مدتی در شهرهای باکو، تفلیس در گروههای نمایشی شرکت داشتهاند. به طور مثل در سال ۱۳۳۷ هجری قمری (بلا فاصله بعد از انقلاب اکتبر روسیه) نمایشنامه " حکایت مسیو ژوردان" به کارگردانی عبدالله عبدالله زاده فریور به نفع مدرسه به اجرا در آمده است
نخستین نمایشنامهها در ایران در سال ۱۲۸۷ هجری قمری، توسط میرزا آقا ابن مهدی تبریزی ملقب به منشی باشی نگاشته شده است. ۱۲۹۱ خورشیدی نخستین گروه نمایشی، با نام جمعیت خیریه توسط مهدی شفیع زاده در تبریز تاسیس گردید. باید سال ۱۲۸۱ را آغاز فعالیتهای نمایشی دانست. در سال ۱۲۹۶ خورشیدی گروه "آذریان" توسط رضا قلی زاده و در سال ۱۳۰۰ خورشیدی گروه "آینه عبرت" با عضویت ۱۷ نفر از شخصیتهایی چون یحیی آرین پور و جبار باغچه بان و مهدی ظهیری بنیان نهاده شد. سپس در سال ۱۳۰۲ گروه "آرین" با ۲۷ نفر عضو، توسط بیوک خان نخجوانی که دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته تئاتر بود، تاسیس گردید. گشایش تالار شیر و خورشید موجب رونق هر چه بیشتر هنر نمایش شد و به تدریج گروههای دیگری شکل گرفتند. و حتی با اشغال نواحی شمالی ایران توسط قوای متفقین در شهریور سال ۱۳۲۰، وقفهای در فعالیتهای نمایشی به وجود نیامد. در همین سال بود که گروه تئاتر "ایران" توسط محمد علی رشدی (رشدیه) با ۱۵ نفر بازیگر مرد و ۳ بازیگر زن شروع به فعالیت نمود
پژوهش و نگارش
محمود رنجبر فخری ۱۳۸۳
سازمان اسناد کتابخانه ملی ایران
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen