این تجارت شوم و این زراعت نکبت بار، چندان توسعه و نفوذ در
طبقات مردم ایران یافت که صغیر و کبیر و برنا و پیر در دام تریاک اسیر
افتادند و حتا برای آرام کردن اطفال و خواباندن آنان، بدانها "کیف"
میدادند یعنی مقداری تریاک به اندازه ماش
تریاک یا صورت عربی شده آن، "تریاق" اصلا به معنی
"پادزهر" است، یعنی دارویی که برای جلوگیری از مسمومیت به کار میرود. خواه
مسمومیت ناشی از خوردن داروهای زهراگین، خواه مسمومیتهای برخاسته از نیش
حیوانات زهردار، چنان که شیخ شیراز، در گلستان میفرماید:
تا تریاق از عراق آرند
مار گزیده مرده باشد
اما آنچه امروز، از کلمه تریاک مورد نظر است، همان ماده
گیاهی گرفته از خشخاش است که در جهان پزشکی از آن به نام "اپیوم" یاد
میشود و ما آن را افیون مینامیم. این کلمه در ادب فارسی نیز به صورت
"افیون" و *هپیون" آماده است، کما اینکه در دیوان ناصر خسرو میخوانیم:
چه حال است این که مدهوشند یکسر
که پنداری که خوردستند هپیون
و در جایی دیگر، باز همین ناصر خسرو علوی قبادیانی یا به اصطلاح تاریخی، "حجت جزیره خراسان" میفرماید:
"ای خفته بر علوم فلاطونی
این تاج علمهای فلاطون است
آن فلسفه است و این سخن دینی
این شکر است و فلسفه هپیون است
اما بیشتر این کلمه را به همان صورت برگرفته از یونانی،
یعنی "افیون" به کار بردهاند. در شرح حالات سلطان احمد جلایر، در کتاب
احسن التواریخ، حسن بیک روملو میخوانیم:
دماغی داشت از افیون مشوش
از آن رو قول و فعلش بود ناخوش
به واسطه مداومت با افیون و غلبه جنون، امرا و ارکان دولت را بی تقریب به قتل آوردی
حافظ شیراز نیز میفرماید
از آن افیون که ساقی در میافکند
حریفان را نه سر ماند و نه دستار
اما در تاریخ بیهقی، این ماده مخدر را با همین نام "تریاک "
می بینیم، آنجا که سخن از شکست مسعود غزنوی در برابر ترکمانان سلجوقی است،
یعنی جنگ دندانقان است بدین گونه: "از اتفاق عجیب که نمیبایست طغرل
گرفتار آید، آن بود که سلطان (مسعود) اندک تریاکی خورده بود و خواب ناتمام
یافته، پس از نماز خفتن، در پشت پیل به خواب شد و پیلبانان چون بدانستند،
زهره نداشتند پیل را به شتاب راندن و به گام خوش خوش میراندند و سلطان
خفته بود تا نزدیک سحر و فرصت ضایع شد که اگر آن خواب نبودی سحرگاه بر سر
طغرل بودی" و بدین سخن، ظاهراً بیهقی به ظریفترین صورتی میخواهد بگوید
که دولت غزنوی به شومی "اندک تریاکی" به پایان آمد و سلطان مسعود بر اثر
خواب ناشی از تریاک، نتوانست طغرل را غافلگیر کند و در نتیجه در برابر
دشمن هوشیار و بیدار، شکسته شد. بنابر این خاصیت تریاک را قدما خوب
میدانستند و خواص آن را بدرستی میشناختند و به نظر میرسد که تریاک
کهنترین مسکنی است که بشر به وجود آن پی برده است و مسلما از همان روزگار
باستان، دانشمندان بر اسرار این ماده سحر آمیز، که در پزشکی بسیار سودمند
و در بیرون از موازین طبی خانمان برانداز و حتی کشنده و زهراگین است وقوف
یافته بودند. نکته دیگر این که تا پیش از روزگار صفویان، مصرف تریاک به
عنوان مخدر و مکیف، بسیار اندک بود و مصرف کنندگان از طبقات مرفه بودند تا
این که بتدریج پای طبقات پائین تر جامعه به مصرف تریاک کشیده شد، چنان که
"تاروتیه" در مورد شربت تریاک که ظاهراً جوشانده پوست خشخاس بوده مینویسد،
کسانی که به قهوه خانه میرفتند، در وقت ورود همه زرد و پریده رنگ و اخمو
و زار و نذار بودند، اما همین که جامی بر میگرفتند، شاد و شنگول میشدند و
سرانجام در هنگام خروج، همه با لبهای گل انداخته و رخسارهای خندان.
آنچه محقق است که از اواخر صفویه بر گستردگی میزان مصرف آن افزوده شده است.
در دوره قاجاریه این گسترش دامنه یافت و دولت برای صدور تریاک به خارج دست
به کشت آن زد! از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری قمری دولت و ملت به اندیشه
کشت افتادند، و بدین ترتیب بود که همه روی به تریاک آوردند و تجار ایرانی
در هنگ کنگ و شانگهای دفاتر خرید و فروش تریاک باز کردند. و به نوشته کرزن،
در سال ۱۲۹۷، زراعت خشخاش توسعه یافت و مقدار تریاک در سال ۱۳۰۲ به دوازده
هزار تن رسید و در سال ۱۸۹۹ درامد ایران از این محل به ۱/۹۰۰/۰۰۰ تومان
رسید. تا این که در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی توسط دولت وقت قانون انحصار تریاک
از مجلس گذشت.
دکتر عبدالحسین نواییگنجینه اسناد
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen